هنرنمایش از گذشته تا زمان حال به عنوان عرصه‌ای برای به تصویر کشیدن حالات جسمی و روحی اقتباس گرفته از جلوه‌های اجتماعی است که نیازمند توجه بیشتر است.

هنرنمایش از دیرباز تا عصر حاضر، روایتگر آلام و آرزوهای  بشر در راستای وصال به اهداف درونی و معنوی و هم‌ذات‌پنداری با هم نوع در مواجهه با مصائب و رویدادهای زمینی بوده است.

حس برتری‌جویی و خودبرتربینی همواره جزو صفات جاهلی بشر در طی ادوار مختلف تاریخ بوده و منیت و کبر و غرور و خودبینی در مباحث اسطوره‌شناسی  و تاریخی یکی از مسائل اساسی در عدم کامیابی انسان به سمت تکامل نفس بوده است و در این امتداد و جریان اجتماعی ستیزها و بحران‌ها شکل‌گرفته و مسائل مطروح زندگانی بشر را تحت‌الشعاع قرار داده و موجب ناآرامی‌های ذهنی و روانی در کانون خانواده‌ها گشته است.

هنرنمایش همواره در قالب اجرا و بیان صحنه‌ای بازتاب‌دهنده مسائلی چون جنگ و ستیز، طلاق، اعتیاد، خودکشی  و کبر و غرور بوده و با ایفای نقش بازیگر بر روی صحنه تا حدودی توانسته در التیام بخشی به عناوین مطروح مؤثر واقع شود.

نمایشنامه‌نویس در ژانرهای متنوعی دست‌به‌قلم می‌شود و به اقتضای شرایط موجود در جامعه به نگارش آن می‌پردازد و مسائل روز جامعه را مورد هدف قرار می‌دهد و آن را در قالب یک نمایش صحنه‌ای یا خیابانی با رویکردی علمی و تحقیقی فراروی دیدگان مخاطبان نمایش قرار می‌دهد.

یکی از مسائل اساسی عرصه نمایش استان، واکاوی و پژوهش در حوزه مطالعات معاصر تئاتر،  آسیب‌شناسی اجتماعی و فرهنگی، عدم رغبت و علاقه به یادگیری اساسی و علمی هنرنمایش توسط عاملان نمایش و روی‌آوری به اجرای فی‌البداهه  و آسان بازی، اقتباس و عدم آشنایی به اصول نمایشنامه‌نویسی و عدم تسلط کافی و کامل مدرسان و مربیان تئاتر بر مسائل بنیادین و پژوهش‌محور هنرنمایش، فقدان مراکز هم‌اندیشی  و هم رای در مؤلفه‌های مباحث کلیدی و اتحاد در بین هنرمندان حوزه تئاتر، مشکلاتی را بر روی پیشرفت این هنر در سطح استان به وجود آورده است.

یکی از اساسی‌ترین راهکارهای اصلاحی در حوزه نمایش استان، تشکیل یک تیم واحد و بی‌ادعا با رویکرد توسعه و ترویج، شامل مربیان باتجربه، مدرسان کارآمد، پژوهشگران و بازیگران پیش‌کسوت و هم چنین استفاده از نظریات اساتید حوزه ادب و هنر و ادبیات در قالب ایجاد کارگاه‌های نقد و واکاوی مسائل تئاتری می‌باشد.

حوزه نظری و حوزه عملی دو مقوله مهم این پروسه به شمار می‌آیند و تحصیل و تدبر و تغییر و تفسیر  نگرش‌های اجتماعی و فرهنگی و هنری نیز از راهکارهای ترویج فرهنگ تئاتری به شمار می‌رود.

البته موارد ناگفته بسیار است و باتوجه‌به طبقه‌بندی اهم مطالب در این نگارش کانون توجه قرار گرفته و در مباحث آینده سایر مؤلفه‌های مربوط به سمع و نظر مخاطبان گرامی قرار خواهد گرفت.

ومن الله التوفیق.

 

نویسنده: داریوش حیاتی استاد دانشگاه هنرهای نمایشی