نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر حسب نوع فعالیت خود قابل تفکیک در چهار گروه هستند.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی را می‌توان بر اساس نوع و حیطه عملکرد و کنش نمایندگی، به چهار دسته اصلی تقسیم کرد:

 نمایندگان بی‌خاصیت

این نمایندگان که تعدادشان در هر دوره مجلس بسیار اندک است، اساساً شایستگی جلوس بر کرسی سبز را ندارند؛ اما معمولاً از روی خوش‌شانسی، ابروباد و مه و خورشید و فلک دست‌به‌دست هم می‌دهند و این فرد پیروز انتخابات می‌شود.

این نمایندگان معمولاً بسیار کم‌حرف و ساکت و آرام هستند، آهسته می‌آیند و می‌روند، نه با کسی و چیزی کاری دارند، نه کسی به اینها بها می‌دهد.

میکروفون این نمایندگان معمولاً در چهار سال هیچ‌وقت روشن نمی‌شود، چون اینها حرفی برای گفتن ندارند.

اینها نه نگاه ملی دارند که در بررسی طرح و لوایح مشارکت داشته باشند، نه آن قدر جربزه و حوصله و پشتکار دارند که برای حوزه انتخابیه خود فعالیت کنند، نه آن قدر عرضه دارند که حتی برای خود و نسل بعد از خود، پشتوانه‌سازی کنند!

البته هر چه جلوتر می‌رویم از تعداد چنین نمایندگانی در مجلس کاسته می‌شود!

 

نمایندگان خودمحور

این نمایندگان عمدتاً با حمایت باندهای ثروت و صرف هزینه تبلیغاتی فراوان، پیروز انتخابات می‌شوند.

اینها، چهار سال دوره نمایندگی را نه فرصتی برای خدمت، بلکه چالشی برای بستن باروبندیل خود تا هفت نسل بعد می‌دانند و از هر فرصتی برای افزودن بر سرمایه خود استفاده می‌کنند.

این نمایندگان، مجلس را به‌مثابه بنگاه معاملاتی می‌بینند و رسماً از نماینده تبدیل به یک دلال و پورسانت بگیر می‌شوند.

اینها نیز عموماً مثل طیف اول، نگاه ملی ندارند، اساساً در آن حد فکر ندارند که نظری بدهند. اکثر اینها اصلاً با وظیفه اصلی مجلس یعنی قانون‌گذاری کاری ندارند.

اما این نمایندگان برای حوزه انتخابیه خود کمی فعالیت می‌کنند، در حد چند پروژه عمرانی! اشتباه نکنید، هدفشان، توسعه منطقه نیست، بلکه دو منظور اصلی دارند:

اول، تبلیغات بسیار بر روی اهمیت و حیاتی بودن این پروژه‌ها. معمولاً هم پروژه‌ها بلندمدت هستند، برای اینکه در انتخابات بعدی، تبلیغ کنند بار دیگر به من رأی بدهید تا پروژه‌ها را به اتمام برسانم.

دوم، هدف دیگر که شاید هدف اصلی باشد، ایجاد بستری برای کارآفرینی به نزدیکان خود و پول‌شویی و پورسانت گیری‌های کلان است. معمولاً تمام یا بخش مهم آن پروژه را به یکی از نزدیکان خود واگذار می‌کنند یا پورسانت‌های حداقل ۱۰ درصدی از وام‌های کلانی که با لابی‌گری آنها برای آن پروژه یا طرح‌های دیگر در منطقه تصویب و واریز شده، دریافت می‌کنند.

این نمایندگان، هرچه در بُعد ملی بی‌خیال هستند، در بُعد منطقه‌ای برای تأمین منافع شخصی و تمدید نمایندگی خود فعال هستند.

معمولاً این نمایندگان به‌واسطه لابی، باندبازی، مهره چینی و با خرج پول‌های کثیف، یک دوره دیگر نیز نماینده می‌شوند؛ اما در دور دوم نمایندگی دستشان برای همه رو می‌شود و برای همیشه حذف می‌شوند.

 

نمایندگان منطقه‌ای

این نمایندگان معمولاً از افراد سرشناس مالی، علمی، یا اجرایی حوزه انتخابیه خود هستند و مردم شناخت کافی دارند و معمولاً راحت و بی‌دردسر برای چندین دوره انتخاب می‌شوند.

اینها یا تمکن دارند و نیازی به مال‌اندوزی و چپاول و دلالی ندارند یا به‌خاطر تعهد و سلامت نفس، حرص مال دنیا را ندارند.

این نمایندگان دوره نمایندگی را نه فرصتی برای جیب پر کردن بلکه غنیمتی برای خدمت به حوزه انتخابیه می‌دانند.

اینها معمولاً نگاه ملی ندارند به‌این‌علت که آن چنان فکر راهبردی ندارند یا اولویت خود را خدمت به حوزه انتخابیه می‌دانند، ازاین‌رو، عمده وقت آنها صرف ارتباط‌گیری و تعامل با سازمان برنامه‌وبودجه و وزارتخانه‌ها برای تخصیص بودجه و اخذ اعتبارات و اختصاص امکانات و سفر مقامات کشوری به حوزه انتخابیه می‌شود. به همین دلیل، و به‌واسطه خدماتی که برای کمک به توسعه منطقه خود می‌کنند، بسیار محبوب می‌شوند.

این نمایندگان، ازآن‌جهت که اولویت اصلی‌شان توسعه حوزه انتخابیه خود است، تمرکز و وقت اصلی خود را در آن سطح صرف می‌کنند؛ لذا در بررسی طرح‌ها و لوایح آن چنان وقت نمی‌گذارند.

اینها ازآن‌جهت که برای توسعه منطقه خود تلاش می‌کنند، مثبت است، اما از جهت اینکه مشارکت در روند قانون‌گذاری در مجلس تضعیف می‌شود آسیب جدی است.

هرچه بر تعداد چنین نمایندگانی در مجلس افزوده شود، وظایف اصلی مجلس و نمایندگان (قانون‌گذاری و نظارت بر دولت) بر زمین می‌ماند و مجلس تضعیف خواهد شد و پیامدهای منفی آن در بلندمدت بر کل حوزه‌های انتخابیه کشور اثر خواهد گذاشت.

ممکن است گفته شود همین که کل نمایندگان برای حوزه‌های انتخابیه خود فعالیت کنند، به‌مرورزمان موجب توسعه کل کشور خواهد شد. اما تجربه نشان داده تضاد منافع حوزه‌های انتخابیه هم‌جوار، منجر به درگیری و کشمش شده و پروژه‌ها ناقص و ابتر می‌ماند.

نمایندگان ملی

این نمایندگان معمولاً سابقه چندین دوره نمایندگی یا رزومه اجرایی قوی دارند یا در حوزه خاصی تخصص کافی و بالایی دارند.

اینها نگاه ملی دارند و معمولاً آدم‌های خوش‌فکر با نگاه راهبردی و کلان هستند.

این نمایندگان کاملاً در خدمت مجلس بوده و مشغول انجام وظایف نمایندگی هستند.

اینها عمدتاً رؤسایی کمیسیون‌ها یا فراکسیون‌های مختلف مجلس بوده و از نمایندگان بانفوذ و جریان‌ساز هستند‌.

این نمایندگان به دلیل اینکه عمده وقت و انرژی خود را صرف قانون‌گذاری و موضوعات کلان و ملی می‌کنند، اغلب به انتظارات و مطالبات محلی و منطقه‌ای نمی‌توانند رسیدگی جدی داَشته باشند.

ازاین‌رو، بعد از یکی دو دوره نمایندگی، در انتخابات شکست می‌خورند، چون مردم درست یا نادرست انتظار دارند نماینده فرشته نجات آنها باشد و تمام کاستی‌ها و مشکلات را از او مطالبه می‌کنند.

به نظر می‌رسد اگر نمایندگان به وظایف اصلی نمایندگی (قانون‌گذاری و نظارت بر دولت) بپردازند، مجلس قدرتمند و بااعتبار بالا شکل خواهد گرفت که خیر آن به عموم کشور و مردم خواهد رسید‌. این امر مستلزم آن است که مردم نیز بدانند مطالبات خود را از کدام مسئول باید پیگیری کنند.

 

عباس سلیمانزاده، کارشناس مسائل سیاسی